سفارش تبلیغ
صبا ویژن

جوان و خود ارضائی

بسم الله الرحمن الرحیم

جوان و نیاز جنسی

انسان موجودی می باشد متشکل از نیاز های گوناگون، که بایستی برای ادامه حیات خود به آن ها رسیدگی بنماید. چراکه در غیر این صورت حیات خود را به خطر می اندازد.

یکی از نیاز های ضروری انسان، نیاز جنسی می باشد که در آستانه بلوغ و بعد از بلوغ ظهور پیدا می کند. و این نیاز به گونه ای می باشد که بر تمامی اعضاء و جوارح و حتی روح و ذهن انسان تاثیر می گذارد.

از این رو رسیدگی به این نیاز بسیار با اهمیت می باشد و البته بایستی بسیار با احتیاط به آن پرداخته شود، چراکه افراط و تفریط در آن موجب خسارت های جبران ناپذیری می گردد.

لذا بایستی بهترین راه را برای ارضاء این نیاز پیدا کرد، تا بتوان آن را کنترل کرده و در راه صحیح از آن استفاده کرد.

ارضاء نیاز جنسی

برای ارضاء این نیاز چند راه در پیش روی ما قرار دارد، که در زیر به آن ها اشاره کرده و توضیحی پیرامون آن می دهیم.

1- ازدواج(شرعی، غیر شرعی)

اولین راه برای ارضاء این نیاز ازدواج می باشد، به معنای اینکه یک زن و یک مرد باهم رابطه جنسی برقرار بکنند.

2- رهبانیت

به معنای این که زن و مرد غریزه جنسی خود را مهار کرده و آن را سرکوب نمایند. و از ارضاء آن جلوگیری نمایند.

3- همجنس گرایی

به معنای این که دوجنس موافق(دو مرد و یا دوزن) به همدیگر مشغول شده و از این طریق به ارضاء این نیاز خود بپردازند.

4- خود ارضائی(استمناء)

خود ارضائی یعنی یک فرد(زن یا مرد) به تنهایی باخود کاری کند که موجب انزال گردد، و در واقع طرف دیگر شخصیتی خیالی است که فرد او را در خیال تصور کرده و یک آمیزش خیالی انجام می دهد.

طبق آنچه بیان شد، ارضاء این نیاز از چهار طریق امکان پذیر می باشد و به علت گستردگی بحث ما تنها در این قسمت به مساله خود ارضائی(استمناء) می پردازیم و در مورد سه مساله دیگر در آینده به بحث می پرازیم.

خود ارضائی(استمناء)

همانگونه که توضیح داده شد، در خود ارضائی پسر و یا دختر، جنس مخالف را در ذهن خود تصور کرده و با او عمل زناشویی انجام می دهند و برای انزال و تحریک جنسی در بیشتر مواقع از دست خود استفاده می نمایند.

ما در این جزوه از دو منظر در مورد خود ارضائی به بحث می پردازیم:

الف) ازجهت اسلامی

ب) از جهت علمی

اسلام و خود ارضائی

طبق آنچه که از آیات و روایات به ما رسیده است، استمناء از گناهان کبیره می باشد و همه علما به اتفاق قائل به حرمت آن می باشند. و در این قسمت ما تعدادی از این آیات و روایات را نقل می نماییم.

سُئِلَ الصَّادِقُ(ع) عَنِ الْخَضْخَضَةِ فَقَالَ إِثْمٌ عَظِیمٌ قَدْ نَهَى اللَّهُ عَنْهُ فِی کِتَابِهِ وَ فَاعِلُهُ کَنَاکِحِ نَفْسِهِ وَ لَوْ عَلِمْتَ بِمَا یَفْعَلُهُ مَا أَکَلْتَ مَعَهُ فَقَالَ السَّائِلُ فَبَیِّنْ لِی یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ مِنْ کِتَابِ اللَّهِ فِیهِ فَقَالَ قَوْلُ اللَّهِ فَمَنِ ابْتَغى وَراءَ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ العادُونَ وَ هُوَ مِمَّا وَرَاءَ ذَلِکَ.(1)

از حضرت صادق(ع) از حکم استمناء می پرسند، آن حضرت می فرماید:

گناه بزرگی است که خداوند در قرآن مجید از آن نهی فرموده است و استمناء کننده مثل این است که به خودش نکاح کرده و اگر کسی را که چنین کاری می کند، بشناسم با او همخوراک نخواهم شد.

راوی حدیث می پرسد: از کجای قرآن حکم آن فهمیده می شود؟

حضرت فرمودند از آیه"هرکس با غیر از همسر و کنیزش شهوتش را دفع کند، ایشان تجاوز کارانند"(مومنون،5)

و در دسته ای دیگر از روایات فردی که استمناء می کند وعده عذاب او همان وعده عذاب فردی است که با او لواط شده است.

عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(ع) یَقُولُ ثَلَاثَةٌ لَا یُکَلِّمُهُمُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ لَا یَنْظُرُ إِلَیْهِمْ وَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ النَّاتِفُ شَیْبَهُ وَ النَّاکِحُ نَفْسَهُ وَ الْمَنْکُوحُ فِی دُبُرِهِ.(2)

سه دسته اند که خداوند با ایشان سخن نمی گوید و به نظر رحمت به ایشان نمی نگرد و پاکشان نفرموده و برایشان عذاب دردناک است:

کسی که موی سفیدش را بکند(تا نمایش دهد جوان است) و کسی که به وسیله عضو خودش شهوتش را خارج کند و کسی که با او لواط کرده شود.

و در دسته ای دیگر از روایات فردی که استمناء می کند، ملعون خوانده شده است.

قَالَ النَّبِیُّ(ص) نَاکِحُ الْکَفِّ مَلْعُونٌ(3)

با توجه به اینکه تمام افراد برای ورود به بهشت نیازمندِ شفاعت اهل بیت هستند، و لعن توسط اهل بیت با شفاعت سازگار نیست، لذا فردی که استمناء می کند در صورت عدم توبه عاقبت دردناکی را تجربه خواهد کرد.

و در دسته ای دیگر از روایات، استمناء فاحشه خوانده شده است.

عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ سَأَلْتُهُ عَنِ الْخَضْخَضَةِ فَقَالَ هِیَ مِنَ الْفَوَاحِشِ.(4)

علامه طباطبایی در تفسیر خود ذیل آیه 135 سوره مبارکه آل عمران در مورد معنای فاحشه می گوید:

کلمه" فاحشة" به معناى هر عملى است که متضمن فحش یعنى زشتى باشد، ولى بیشتر در زنا استعمال مىشود.

و از دیگر روی خداوند اعراض از فاحشه را از صفات افراد با ایمان می داند و می فرماید:

وَ الَّذِینَ یجَْتَنِبُونَ کَبَئرَِ الْاثمِْ وَ الْفَوَاحِش.(شوری، 37)

همان کسانى که از گناهان بزرگ و اعمال زشت اجتناب مىورزند.

لذا با توجه به این گونه از آیات و روایات هیچ گونه جای شک و شبهه ای در حرمت استمناء باقی نمی ماند.

علم و خود ارضائی

پزشکان و روانشناسان در مورد خود ارضائی تحقیقات خوبی انجام داده اند، و پرده از چهره واقعی آن برداشته اند.

شاید در نگاه اول ، استمناء مفید بنظر برسد و راه مناسبی برای ارضاء جنسی جوانان قبل از ازدواج باشد ولی تحقیقات نشان می دهد که استمناء عوارض جدی ای را به دنبال داشته که عوارض آن در مواردی تا آخر عمر گریبان گیر فرد خواهد بود.

ما در این بخش تعدادی از آن عوارض را بیان می داریم تا شاید از این طریق کمکی هرچند ناچیز به جوانان کرده باشیم.

مسیر عصبی یک تحریک جنسی تا انزال

برای درک مضرات استمناء ابتدا مسیر عصبی یک تحریک جنسی تا انزال را طی عمل نزدیکی بطور ساده مرور میکنیم. ابتدا نعوظ با تحریکات دو مسیر (یکی مسیر رفلکسی (reflex genic) که ناشی ازتحریک حس پنجگانه بخصوص لامسه و بینائی , و دیگری مسیر ذهنی (psychogenic) که ناشی از تحریکات ذهنی است) صورت می گیرد.

از طریق این دو مسیر مراکز نخاعی و فوق نخاعی (supra spinal) و سیستم عصبی مرکزی و هیپوتالاموس , ابتدا منجر به بروز نعوظ و سپس ادامه و استمرار تحریکات مراکز جنسی مغز، شدت تحریکات به حدی بالا میرود که به حد آستانه ارضای جنسی فرد برسد و عمل انزال صورت گیرد .

این مسیر طبیعی تا انزال، با عمل نزدیکی میتواند رخ دهد و یا طی مرحله REM خواب (rapid eye movement) انجام شود.(خواب شامل چندین مرحله سطحی تا عمقی میباشد. در یکی از این مراحل، حرکت سریع کره چشم وجود دارد که به این مرحله REM گقته میشود).

در این مرحله در افراد سالم نعوظ آلت تناسلی ایجاد شده و خواب دیدن و رویا نیز رخ میدهد. طی نعوظ ممکن است همراه با تحریکات جنسی ناشی از رویای شبانه، میزان تحریکات به حد آستانه انزال رسیده و منجر به ارضای جنسی و انزال طبیعی گردد (محتلم شدن یا جنابت ).

آنچه توضیح داده شد مسیر طبیعی ارضای جنسی و انزال بود ولی طی عمل استمناء مسیر تحریکات رفلکسی ناشی از حس های پنج گانه، بجای حس لمس تمامی بدن، محدود به حس لمس موضعی ناحیه محدودی از آلت تناسلی میباشد. همچنین تحریک سایر احساس مانند بینائی، شنوائی و حتی بویائی که طی عمل نزدیکی اهمیت دارد در حد صفر خواهد بود.

لذا جهت رسیدن به آستانه ارضای جنسی، لازم است مسیر ذهنی (psychogenic) جبران کمبود تحریکات مسیر رفلکسی و حسی را بنماید، لذا با فشار ذهنی و عصبی مضاعف، مغز مسیر را به سمت رسیدن به حد آستانه انزال طی میکند. که این فشار مضاعف میتواند با تکرار، عوارض عصبی ببار آورد. و همچنین بتدریج مرکز عصبی تحریکات جنسی با کاهش آستانه ارضای جنسی وانزال، سعی در جبران این کمبود تحریکات حسی را خواهد کرد تا مغز فشار کمتری را متحمل گردد.

و در نتیجه با کاهش آستانه ارضای جنسی بتدریج فرد مبتلا به زود انزالی (premature ejaculation) خواهد شد. که عارضه شایع ناشی از استمناء میباشد. بدین معنی که زمانی که فرد تحت تاثیر تحریکات اندک جنسی قرار میگیرد حتی زمانی که تصمیم به عمل نزدیکی میگیرد، مسیرهای عصبی مرکزی جنسی فعال شده و با سرعت بیشتر، مدت زمان کمتر و با تحریکات جنسی کمتر و با توجه به کاهش آستانه انزال، در مدت زمانی کمتری فرد را به مرحله انزال و ارضای جنسی میرساند.

ضعف جنسی و ذهنی

در دفع شهوت طبیعی، انسان احتیاجی ندارد که از قوای تخیلی و مغزی خود استفاده کند. در صورتی که در استمناء مجبور است صحنه های خاصی را در فکر خود مجسم کند تا دفع شهوت شود و همین تجسم ها است که قوای فکری و ذهنی را آنچنان فرسوده می کند که در مدت کوتاهی به کلی از کار می افتند و انسان مبتلا به چنین عادت شومی به فراموشکاری و کند ذهنی مبتلا می شود.(5)

همچنین ساموئل اون ویر در بخش 9 کتاب خود با عنوان "ازدواج موفق" اینطور می نویسد که:

تصورات جنسی و تخیلات شهوانی سبب ایجاد ضعف جنسی و ذهنی می شوند. شاید در نگاه اول اینگونه افراد نرمال به نظر برسند و مانند افراد عادی تحریک پذیر باشند، اما زمانی که می خواهند با طرف مقابل ارتباط برقرا کنند و خواسته های او را براورده سازند، به سرعت ارضاء می شوند، آلت تناسلی به حالت اولیه باز می گردد، در بدترین حالت ممکن قرار می گیرند، و دچار ناامیدی و افسردگی می شوند. آنها در توهمات جنسی خودشان را غرق کرده اند که این توهمات هیچ ارتباط و یا شباهتی به دنیای واقعی ندارند. به همین دلیل هنگامیکه در شرایط طبیعی قرار می گیرند، نمی توانند از خود واکنش مناسب نشان داده و شکست می خورند.

جنون و دیوانگی

دکتر اسـپایـتک متخصص برجسته کالبد شناسی امریکایی و رئـیس جامعه عصب شناختی نیـویورک در کـتـاب خـود بـا عنوان "انرژی خالق" اظهار میدارد کـه:

جنـون هـای متفاوتی بـه واسـطه ی خـود ارضایی و آزار و اذیت های جنسی پدید خـواهد آمـد، چراکه مایـع مـغزی ابتـدا سـرشـار از لسیـتـین است و سپس بـواسطه انـزال غیـرمترقبه، از لسیتین خالی می شود. به همین دلیل ارگان ها بـه جـای آن باید از سایر بافت ها و اعصاب موجود در مغز استفاده کنند.

ساموئل اون ویر، فیلسوف، انسان شناس، و محقق امور جنسی و روانشناس بخش مطالعات جنسی، در کتاب خود با عنوان "یادگیری علوم فردی" تصریح می دارد که:

در خصوص افرادی که به شخصه استمناء می کنند، به راحتی می توان گفت که چه ایرادی می تواند بوجود آید. زمانی که آنها خود ارضایی می کنند، در حال ارتکاب به جرم در برابر طبیعت هستند. وقتی انزال به واسطه خود ارضایی پدید می آید، حرکات کرم وار جذب ایجاد می شوند که این حرکات برای هر مردی کاملاً قابل درک و تشخیص است و به واسطه ی تاثیر خالی بودن کیسه های منی، این کیسه ها سعی می کنند تا خود را پر کنند و به همین دلیل هوای مرطوب از طریق آلت تناسلی مرد با همان حرکات کرمی شکل، جذب می شود. این سیگنال ها به مغز فرستاده می شوند، به همین دلیل مایع مغزی زیادی در این میان از بین می رود، و در نتیجه فرد از نظر ذهنی خسته می شود. بد نیست بدانید که تعداد بیشماری از مردها به دلیل عمل منفور خودارضایی دیوانه شده اند.

ضعف بینایی و از کار افتادن حس شنوایی

از دیگر عوارض خود ارضائی، ضعف بینایی و شنوایی می باشد. چراکه این کار فشار زیادی به چشم و گوش وارد ساخته و آن ها را فرسوده می سازد.

مبتلایان و خصوصا آن هایی که از لحاظ جسمانی ضعیف بوده اند غالبا پرده مانندی جلو چشم خود می بینند که به شدت آنها را ناراحت می کند و وقتی چشم های خود را می بندند نیز ناراحتند و در صورت ادامه پیدا کردن این ناراحتی چشم شان سیاهی رفته و دچار سرگیجه می شوند و به زمین می افتند. همچنین به طور مداوم صدای ناهنجاری در گوش خود احساس می کنند. (6)

خلاصه پیامدهای خودارضایی

1- مرحله مشکل ساز (Problematic)

در افرادی که مدتی است گرفتار خودارضایی بیمارگونه و به شکل اعتیاد شده اند(روزانه بیش از ?تا ?بار):

الف. خستگی و کوفتگی (Fatigues/Tiredness)

ب. عدم تمرکز حواس (Lack of concentration)

ج. ضعف حافظه (Poor memory)

د. استرس و اضطراب (Stress/Anxiety)

2- مرحله گرفتاری شدید (Severe)

بروز علایم زیر در فرد گرفتار، نشان دهنده آن است که شدت ابتلای وی یا مدت آن بیش از مرحله اول است و فرد حتی در روز ? تا ? بار استمناء می کند و در نتیجه عوارض شدیدتری ظاهر شده است:

الف. خستگی و کوفتگی (Fatigues/Tiredness)

ب. نوسان خلق یا تغییرات سریع خلقی (Mood swings)

ج. حساسیت بیش از حد و زودرنجی ( Irritability)

د. کمردرد (Lower back pain)

ه. نازک شدن موها (Thinning hair)

و. ناتوانی جنسی زودرس در جوانی (Youth impotence)

ز. بیخوابی یا بدخوابی و مشکلات مشابه (Insomnia/Sleep problem)

3- مرحله گرفتاری بسیار شدید یا حالت اعتیاد (Addictive)

بروز علایم زیر در فرد گرفتار، نشان دهنده آن است که شدت ابتلای وی یا مدت آن بیش از مرحله دوم است و فرد حتی در روز ? بار استمناء می کند و در نتیجه عوارض بسیار شدیدتری ظاهر شده است:

الف. خستگی و کوفتگی (Fatigues/Tiredness)

ب. ریزش شدید موها (Severe hair loss)

ج. تارشدن دید چشمها (Blurred vision)

د. وز وز گوش (Buzzing in the ears)

ه. انزال زودرس و غیرارادی یا خروج منی به صورت قطره قطره ( prematurely Ejaculation)

و. درد کشاله ران و ناحیه تناسلی (Groin/Testicular pain)

ز. دردهای قولنجی در ناحیه لگن و استخوان دنبالچه ( the pelvic cavity or tail bone Pain or cramps in).

?

سخن آخر

متاسفانه عده ای از نام و رسم خود استفاده کرده و جوانان را به سوی خود ارضائی هدایت می نمایند، و حتی ادعا می کنند که این عمل بدون ضرر بود و در مواردی هم نوعی درمان محسوب می گردد.

به عنوان مثال بیان می دارند افرادی که دچار زود انزالی هستند، برای جلوگیری از انزال زودرس در زمان آمیزش جنسی بهتر است قبل آمیزش، استمناء بکنند تا در هنگام آمیزش انزال دیرتر انجام گردد.

در حالی که انزال زودرس از عوارض خود ارضائی می باشد، و حال چگونه می توان از علت بیماری برای درمان بیماری استفاده کرد؟

و تنها در مورد این گونه افراد می توان به این آیه شریفه اشاره داشت:

إِنَّ الَّذِینَ یحُِبُّونَ أَن تَشِیعَ الْفَاحِشَةُ فىِ الَّذِینَ ءَامَنُواْ لهَُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ فىِ الدُّنْیَا وَ الاَْخِرَةِ(نور، 19)

کسانى که دوست دارند زشتیها در میان مردم با ایمان شیوع یابد، عذاب دردناکى براى آنان در دنیا و آخرت است.

کینسی، مستر و جانسون که به عنوان پایه گذاران مطالعات جنسی نوین شناخته می شوند بر این عقیده اند که یک جوان می تواند چندین مرتبه در طول روز خود ارضایی کند چراکه علم پزشکی هیچ گونه تاثیر جانبی خطرناکی را پیدا نکرده که مربوط به خودارضایی باشد. آنها بر این باورند که اهمیت خود ارضایی به ویژه در زمان بلوغ که خصوصیات های زنانه و مردانه در افراد بروز می کند از اهمیت بیشتری برخوردار می شود و به همان اندازه که در مردها اهمیت دارد برای خانم ها نیز مهم است.

منابع و مآخذ

1-وسائل الشیعه، موسسه آل البیت، 1409ه.ق، جلد28، صفحه365، حدیث 34978

2- وسائل الشیعه، موسسه آل البیت، 1409ه.ق، جلد2، صفحه131، حدیث 1709

3- مستدرک الوسائل، جلد14، صفحه 356، حدیث 16948، موسسه آل البیت، 1408ه.ق

4- وسائل الشیعه، موسسه آل البیت، 1409ه.ق، جلد20، صفحه353، حدیث 25808

5- جوانان چرا، راهکار های مبارزه با برخی از مشکلات جوانان، مصطفی زمانی، انتشارات پیام اسلام، چاپ دوم 1379، صفحه72

6- جوانان چرا، راهکار های مبارزه با برخی از مشکلات جوانان، مصطفی زمانی، انتشارات پیام اسلام، چاپ دوم 1379، صفحه73

7- دیگر منابع استفاده شده

www.drhaghighat.com

www.salamatnews.com

www.mardoman.net

www.pezeshkan.org

تذکر:

استفاده از وب سایت هایی که نامشان آورده شد، دلیل بر تایید تمامی مطالب آنها نیست.


انسان و موسیقی

بسم الله الرحمن الرحیم

 

مقدمه

ظهور موسیقی به هزاران سال قبل باز می گردد، و شاید نتوان زمان دقیقی در کتب تاریخ برای آن پیدا کرد. ولی آنچه که واضح می باشد این مساله است که موسیقی در طول سال ها رشد چشم گیری کرد و آلات متعددی هم برای ساخت آن توسط بشر تهیه شد.

البته با استفاده از روایات اسلامی می توان زمان پیدایش آلات موسیقی را به زمان آدم(ع) برگرداند، در آنجا که امام صادق(ع) می فرمایند:

لَمَّا مَاتَ آدَمُ(ع) وَ شَمِتَ بِهِ إِبْلِیسُ وَ قَابِیلُ فَاجْتَمَعَا فِی الْأَرْضِ فَجَعَلَ إِبْلِیسُ وَ قَابِیلُ الْمَعَازِفَ وَ الْمَلَاهِیَ شَمَاتَةً بِآدَمَ(ع) فَکُلُّ مَا کَانَ فِی الْأَرْضِ مِنْ هَذَا الضَّرْبِ الَّذِی یَتَلَذَّذُ بِهِ النَّاسُ فَإِنَّمَا هُوَ مِنْ ذَاکَ.(1)

زمانی که حضرت آدم(ع) فوت کرد، ابلیس و قابیل خوشحال شدند و یکجا جمع شده و با آلات موسیقی به شادی پرداختند. و هرآنچه که از موسیقی با آن آلات در زمین وجود دارد که موجب لذت انسان می شود از جنس همان موسیقیِ شیطان است.

همچنین در روایات اسلامی ابلیس اولین کسی است که به غنا آواز خوانده است، در آنجا که حضرت رسول اکرم(ص) فرموده اند:

کان ابلیس اوّلَ من تَغَنّی.(2)

اولین کسی که آواز (حرام) خواند، ابلیس بود.

رشد موسیقی به گونه ای بود که خیلی سریع جای خود را در زندگی بشر باز کرد و وارد تمامی شئون زندگی او شد.

و حتی در برهه ای از زمان موسیقی وارد مذاهب و ادیان گشته و نقش مهمی در آئین مذهبی به خود اختصاص داد، تا جایی که امروزه نقش آن در کلیسا به خوبی نمایان است.

ولی آنچه مورد اهمیت است این مطلب است که آیا موسیقی واقعا برای زندگی بشر ضروری و مفید است؟ و آیا می تواند در تعالی بشریت نقشی ایفا کند؟

لذا در این قسمت به این مساله پرداخته و حول آن بحث می کنیم، باشد که مفید واقع گردد.

و قبل از هرچیز تذکر این نکته لازم است که ما هم به موسیقی و هم به آوازخوانی می پردازیم، چراکه به مرور زمان آواز خوانی به موسیقی ملحق و همراه آن شد.

غنا در قرآن

از آن جهت که ما به قرآن و صحت آن اعتقاد داریم و عقیده داریم قرآن تنها راه هدایت را نشان می دهد، لذا ابتدا بحث خود را از سوی قرآن شروع می کنیم .

در قرآن به خود موسیقی اشاره ای نشده است، بلکه به مساله غنا"آواز خوانی مطرب" پرداخته شده است.

غنا عبارت است از صدای انسان در صورتی که با ترجیع و طرب همراه بوده و مناسب مجالس لهو و گناه باشد.(3)

و در این مورد ما به سه دسته از آیات بر می خوریم، که در زیر به آنها اشاره می کنیم.

الف) نهی از شرکت در مجلس غنا

وَ الَّذِینَ لَا یَشْهَدُونَ الزُّورَ (فرقان، 72)

در بعضى از روایات که از طرق ائمه اهل بیت(ع) رسیده است " الزُّورَ " به مجلس" غناء" تفسیر شده، همان مجالسى که در آنها خوانندگى لهوى توأم با نواختن آلات موسیقى یا بدون آن انجام مىگیرد. (4)

ب) نهی از خوانندگی به صورت غنا

وَ اجْتَنِبُواْ قَوْلَ الزُّورِ(حج، 30)

و در بعضی از روایات قول زور تفسیر به خوانندگی حرام(غنا) شده است.(5)

ج) نهی از کسب درآمد از راه خوانندگی به صورت غنا

وَ مِنَ النَّاسِ مَن یَشْترَِى لَهْوَ الْحَدِیث(لقمان، 6)

این قسمت از آیات در باره مردى نازل شده که کنیز خوانندهاى را خریدارى کرده بود و شب و روز براى او خوانندگى مىکرد و او را از یاد خدا غافل مىساخت.

مرحوم" طبرسى" مفسر بزرگ، بعد از ذکر این شان نزول مىگوید:

حدیثى که از پیامبر(ص) در این زمینه نقل شده شان نزول فوق را تایید مىکند، چرا که آن حضرت(ص) فرمود:

لا یحل تعلیم المغنیات و لا بیعهن، و اثمانهن حرام و قد نزل تصدیق ذلک فى کتاب اللَّه:" وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْتَرِی لَهْوَ الْحَدِیثِ ...".

" آموزش دادن کنیزان خواننده، و خرید و فروش آنها حرام است و درآمدى که از این راه به دست مىآید نیز حرام است، گواه این مطلب چیزى است که خداوند در کتابش فرموده: وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْتَرِی لَهْوَ الْحَدِیثِ ...".(6)

موسیقی در احادیث

همانگونه که در مقدمه متذکر شدیم، شیطان آلات موسیقی و غنا را مورد استفاده و در واقع معرفی قرار داد، از این رو روایات به شدت با آن مبارزه کرده و از پرداختن به آن ها نهی کرده اند.

از آنجا که در قسمت قبل تنها به مساله غنا پرداخته شد، در این بخش به موسیقی می پردازیم تا با توجه به آنچه که در بالا توضح دادیم بحث کامل شود.

روایات موسیقی را از چند جهت مورد تعرض قرار داده اند، و ما در این قسمت آن ها را بررسی می کنیم.

الف) مبارزه با آلات موسیقی و بعثت

قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص)

إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بَعَثَنِی رَحْمَةً لِلْعَالَمِینَ وَ لِأَمْحَقَ الْمَعَازِفَ وَ الْمَزَامِیرَ وَ أُمُورَ الْجَاهِلِیَّةِ وَ الْأَوْثَانَ.(7)

خداوند عزّ و جلّ مرا برای رحمت به جهانیان و نابود ساختن آلات موسیقی و امور جاهلیت و بتها به نبوت مبعوث ساخت.

ب) نهی در استفاده از آلات موسیقی

قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص)

أَنْهَاکُمْ عَنِ الزَّفْنِ وَ الْمِزْمَارِ وَ عَنِ الْکُوبَاتِ وَ الْکَبَرَاتِ. (8)

شما را از پرداختن به رقص و انواع آلات موسیقی نهی می کنم.

ج) حرمت مطلق استفاده از آلات موسیقی

قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص)

إِنَّ آلَاتِ الْمَزَامِیرِ شِرَاؤُهَا وَ بَیْعُهَا وَ ثَمَنُهَا وَ التِّجَارَةُ بِهَا حَرَامٌ.(9)

خرید، فروش، درآمد و تجارت با آلات موسیقی حرام است.

د) عقاب استفاده از آلات موسیقی

قال رسول الله(ص)

یُحشر صاحب الطُنبور یوم القیامة أسود الوجه و بیده طُنبور من نار و فوق رأسه سبعون ألف ملک بید کل ملک مقمعة یضربون رأسه و وجهه و یحشر صاحب الغناء من قبره أعمى و أخرس و أبکم و یحشر الزانی مثل ذلک و صاحب المزمار مثل ذلک و صاحب الدف مثل ذلک(10)

در روز قیامت نوازنده طُنبور در حالی که رو سیاه است و در دستش طنبوری از آتش قرار دارد، محشور می شود و بالای سرش هفتاد هزار فرشته که در دست هریک پتکی است، به سر و صورتش می زنند و کسی که با غنا آواز می خواند و زناکار و نوازنده نی و دف از قبرشان کور و لال محشور می شوند.

موسیقی حرام یا حلال؟

آنچه ما تا اینجا بیان کردیم، در ظاهر مطلق موسیقی و ابزار موسیقی را تحریم می کند، ولی از آنجا که بدست آوردن حکم شرعی و فهم باطن احادیث از وظایف مراجع تقلید می باشد، از این جهت از نتیجه گیری خود داری کرده و شما را به مرجع تقلیدتان ارجاع می دهم.

و تنها در این قسمت به بیان فتوای مقام معظم رهبری در این مورد می پردازم. و شایان ذکر است که فتوای ایشان تنها برای مقلدینشان قابل عمل می باشد. فتوا به جواز یا عدم جواز گوش دادن به موسیقی از احکام حکومتی نیست، بلکه حکم شرعی فقهی است و بر هر مکلفی واجب است در اعمالش به فتوای مرجع تقلید خود مراجعه کند. (11)

نظر مقام معظم رهبری در مورد موسیقی:

موسیقی ای که به نظر عرف موسیقی لهوی و مطرب که مناسب با مجالس عیش و نوش است باشد، موسیقی حرام محسوب می شود و فرقی نمی کند که موسیقی کلاسیک باشد یا غیر کلاسیک.(12)

و موسیقی مطرب و لهوی آن است که به سبب ویژگی هایی که دارد انسان را از یاد خداوند متعال و فضائل اخلاقی دور نموده و به سمت بی بند و باری و گناه سوق دهد.(13)

و گاهی شخصیت نوازنده یا کلام همراه آهنگ یا مکان و یا سایر شرایط در اینکه موسیقی تحت عنوان موسیقی مطرب و لهوی حرام یا عنوان حرام دیگر قرار بگیرد موثر است. مانند اینکه بر اثر آن امور، منجر به ترتب فساد شود.(14)

در نتیجه هر موسیقی که به حسب طبیعت خود از نوع موسیقی لهوی باشد، حرام است اعم از اینکه مهیج باشد یا خیر و موجب حزن و اندوه و حالات دیگر در شنونده بشود یا خیر.(15)

و چنانچه موسیقی یا آوازی که با ترجیع و طرب همراه است از لحاظ کیفیت یا مضمون یا حالت خاص شخص نوازنده یا خواننده در خلال نواختن و خواندن از نوع غنا یا موسیقی لهوی مناسب با مجالس لهو و معصیت باشد، گوش کردن به آن حرام است حتی برای کسی که او را به طرب نیندازد و تحریک نکند. (16)

از این رو بکارگیری آلات موسیقی برای نواختن موسیقی غیر لهوی، اگر برای سرود های انقلابی یا دینی و یا برای اجرای برنامه های فرهنگی مفید و برنامه های دیگر با غرض عقلائی مباح باشد، اشکال ندارد به شرط اینکه مستلزم مفاسد دیگری نباشد و همچنین آموختن و یاددان نوازندگی برای امر فوق فی نفسه اشکال ندارد.(17)

و آن دسته از آلات موسیقی که در نظر عرف از آلات مشترک قابل استفاده برای کارهای حلال محسوب می شوند، جایز است بطور غیر لهوی برای مقاصد حلال بکار گرفته شوند ولی آلاتی که عرفا از آلات مخصوص لهو محسوب می شوند جایز نیست مورد استفاده قرار گیرند. (18)

موسیقی و علم امروز

فلاسفه موسیقی را ملحق به ریاضی می دانند ولی دیگران از آنجا که در موسیقی خلاقیت و ذوق سازنده نقش دارد، آن را به عنوان هنر می شناسند. از این رو موسیقی به عنوان یک هنر شناخته شد و سازنده و نوازنده هم به عنوان هنرمند شناخته شدند.

لذا در جوامع برای موسیقی دان ها احترام زیادی قائل هستند و آن ها از طبقه اجتماعی بالایی برخورد ار می باشند.

زمانی هم مساله موسیقی و درمان بیماری ها مطرح گشت و از موسیقی به عنوان غذای روح نام برده شد. و این خود باعث گسترش موسیقی و رغبت بیشتر به سوی آن شد. و موسیقی نقشی اساسی در زندگی افراد به خود اختصاص داد. تا آنجا که حتی در موقع صرف غذا نیز از موسیقی برای بهتر خوردن و آرامش بیشتر استفاده شد.

و البته این امر مخالف دستورات و راهنمایی های رسیده از شریعت بود، و خود باعث شد تا موسیقی به نوعی در مقابل شریعت قرار بگیرد. و هیچگاه این مساله مورد توجه قرار نگرفت که امر و نهی در شریعت بر اساس مصالح و مفاسد می باشد.

اما با پیشرفت علم و تحقیقات انجام شده بر روی موسیقی ناگهان دریچه تازه ای بر روی بشریت گشوده شد. و امروزه ما شاهد سخنان تازه ای از پزشکان و متخصصان می باشیم.

و در این قسمت ما به بیان سخنان این دسته از متخصصان می پردازیم. باشد که کمکی شود به نسل جوان و نو اندیش امروزی.

الف) موسیقی و رابطه آن در بروز بیماری های روانی

در گذشته موسیقی را آرامش بخش و تسکین دهنده می دانستند و برای رفع خستگی به آن پناه می بردند، ولی در این زمان درست عکس آن ثابت شده تا آنجا که به گفته متخصصان اصوات تولید شده توسط آلات موسیقی که در بعضی موارد ملایم و دلنشین به نظر می رسد به جهت زیر و بم فراوان بر اعصاب و روان تاثیر نامطلوب دارد.(19)

و تاثیر موسیقی آنقدر زیاد است که حتی بر روی افراد خواب هم تاثیر منفی خود را می گذارد، و از اینرو شورای ملی پژوهش های کانادا اعلام کرد:

هرگز هنگام خواب رادیو را روشن نگذارید که حتی خیلی آهسته صدای موسیقی پخش کند.(20)

و همانگونه که قبلا بیان شد حتی موسیقی های دلنشین نیز اثرات منفی به جا می گذارند و در این مورد پروفسور آدلر استاد دانشگاه کلمبیا می نویسد:

بهترین و دلکش ترین نواهای موسیقی، شوم ترین آثار را روی سلسله اعصاب انسان می گذارد. مخصوصا اگر هوا گرم باشد، این تاثیر مخرب خیلی زیاد تر می شود.(21)

و آنقدر این مساله جدی شد که حتی سازمان ملل متحد هم وارد ماجرا شده و در مورد آن اخطار می دهد.

ویلیام کوراجوس کارشناس سازمان ملل و رئیس مطالعات دانشگاه مدفورد آمریکا به سختی از وضع سینما و برنامه های موسیقی امروزی انتقاد کرده و یکی از عوامل هیجان و اضطراب و بیماری های روانی نسل جوان را موسیقی می داند.(22)

البته بایستی توجه داشت که در مورد تاثیرات منفی موسیقی، فرقی میان موسیقی های نشاط انگیز و غم انگیز نمی باشد، و هرکدام به نوعی تاثیرات مخرب خود را به جا می گذارند.

و در مورد تاثیرات منفی موسیقی های نشاط انگیز می توان به:

بیداری های شبانه، فعالیت های بی موقع، خوشی های ناگهانی، خنده های بیجا، پرگوئی، ادای سخنان مسخره و هذیان آمیز و حالت عصبانیت اشاره داشت.

و در مورد های پیشرفته فرد ممکن است به بیماری مانی(Monie) که نوعی جنون است و در مراحل پیشرفته به بیماری پارانویا(Paranoia) که فرد ادعاهای بی مورد کرده و ادعای شریف تر بودن نسبت به دیگران دارد، دچار گردد.

و در مورد تاثیرات منفی موسیقی های غم انگیز می توان به:

خواب زیاد و گاهی کم خوابی زیاد، سستی، بی حالی، غفلت و فراموشی، بی رغبتی به زندگی روزانه و تلاش و فعالیت در زندگی، بدبینی به جامعه، غم و غصه های بی مورد، افکار درهم و برهم و در آخر سکته های قلبی یا خودکشی اشاره داشت.(23)

ب) موسیقی و درمان بیماری ها!

زمانی از موسیقی به عنوان دارویی برای تسکین و درمان نام برده شد و این موضوع به مذاق طرفداران موسیقی بسیار خوش آمد. و این خود عاملی شد برای فخر فروشی بیشتر آنها.

ولی در این مورد هم پیشرفت علم و دانش بشری ساکت نماند و با استدلال های تازه ای پا به عرصه گذاشت.

در این مورد دکتر حاتم زاده مدیر بیمارستان دانشگاه پزشکی اصفهان می گوید:

من برای مطالعه در اداره امور بیمارستان ها به اروپا اعزام گردیده بودم، در تمام مدت توقف خود، در سرویس بیماری های روان و اعصاب مهمترین بیمارستان های فرانسه و انگلستان، اثری از آلات موسیقی به عنوان درمان امراض روحی بیماران ندیدم و آنچه مورد توجه استادان و پزشکان دانشمند بیماری های روان و اعصاب قرار داشت، همان معالجات مفید و جدید بود که از نظر پیشرفت روزافزون علم پزشکی امروز مورد توجه تمام مقامات علمی دنیا می باشد.

مهمترین نقش را در معالجات امراض روانی هیات روحانی شاغل در بیمارستان ها ایفا می نمایند، بدین معنی که نتنها در بخش بیماری های روان و اعصاب بلکه در سایر سرویس های بیمارستان ها هرگاه احتیاج به درمان روحی مریض پیدا شود، کشیش یا خواهران و برادران مبلغ مسیحی آن ها، که در بیمارستان ها دوشادوش کارکنان فنی انجام وظیفه می کنند بربالین مریض یا در کلیسا دعوت می شوند و به آن ها از طریق دعا و تلقینات روحی آرامش می دهند که آثار شگفت انگیزی را هم به دنبال داشته است.

در این مسافرت طی مشاهداتی که در کشور های خارج داشتم، صدای رادیو، موسیقی و انواع سر و صدا ها از نظر حفظ بهداشت روان و اعصاب و مصالح عمومی در اغلب کشور ها به نسبت ممنوع بود، و محدودیت داشت به ویژه در بیمارستان ها و اطراف بیمارستان ها و مخصوصا در بیمارستان های روانی واعصاب. (24)

ج) موسیقی و تاثیر آن بر تغذیه

مساله دیگری که گریبان گیر بشر شد، مساله موسیقی و تغذیه می باشد. تا جایی که امروزه مشاهده می شود در اکثر رستوران ها و فست فود ها از موسیقی استفاده می گردد.

و این مساله به نگرش اشتباه نسبت به موسیقی مربوط می شود، چراکه به غلط مردم فکر می کنند موسیقی باعث آرامش و ایجاد اشتها گشته و به تغذیه کمک می کند. از این رو حتی در خانه ها و پای میز غذا سعی می کنند تا از موسیقی استفاده نمایند.

منتها علم چیز دیگری می گوید و به هیچ عنوان این دیدگاه غلط را تایید نمی کند. در این مورد پروفسور هالپرن توضیح می دهد:

هیچ وقت در موقع غذا به موسیقی گوش داده نشود، زیرا موجب بروز دو مشکل می شود: اولاً اعصاب را خسته می کند، ثانیاً باعث بیماری می شود.(25)

د) موسیقی و یادگیری

مدتی می باشد که متاسفانه عده ای از دانش آموزان و دانشجویان برای یادگیری بهتر به موسیقی متوسل می شوند و در هنگام مطالعه به موسیقی گوش می دهند و آن را برای یادگیری مفید می دانند.

و این درحالی می باشد که بنا برآنچه گفته شد موسیقی موجب ایجاد بیماری های گوناگون در آن ها گشته و حتی یادگیری آن ها را هم تحت شعاع قرار می دهد.

دکتر آلکسیس کارل در کتاب "راه و رسم زندگی" می نویسد:

برخی دانش آموزان می خواهند با موسیقی دروس خود را یادبگیرند و در راه تحصیل پیشرفت کنند اما باید گفت موسیقی به کسانی که به آن سرگرمند، کاهلی می بخشد.

با توجه به آنچه آورده شد، کاملا مشخص می گردد که خداوند متعال به مضرات موسیقی واقف بوده و از این رو به شدت از آن نهی کرده است.

لذا با توجه به این مساله شاید بتوان حتی قائل به حرمت مطلق موسیقی شد، چراکه در شریعت اسلام استفاده از هرچیزی که موجب ضرر قابل ملاحظه ای به انسان گردد حرام است. و چه ضرری بزرگتر از اینکه اعصاب و روان انسان تهدید به نابودی شود.

منابع و مآخذ

1- الکافی، کلینی، دار الکتب الاسلامیه، 1365ه.ش، جلد6، صفحه 431

2- نهج الفصاحه، ترجمه حامد رحمت کاشانی، انتشارات پیام عدالت، چاپ دوم 1388، صفحه 365

3- اجوبه الاستفتاءات، مقام معظم رهبری، سوال 1132

4- تفسیر نمونه، ذیل آیه 72 سوره فرقان

5- تفسیر نمونه، ذیل آیه 30 سوره حج

6- تفسیر نمونه، ذیل آیه 6 سوره لقمان

7- الکافی، کلینی، دار الکتب الاسلامیه، 1365ه.ش، جلد6، صفحه 396

8- الکافی، کلینی، دار الکتب الاسلامیه، 1365ه.ش، جلد6، صفحه 432

9- مستدرک الوسائل، محدث نوری، موسسه آل البیت، 1408 ه.ق، جلد13، صفحه 219

10- جامعالأخبار، تاج الدین شعیری، انتشارات رضی، 1363ه.ش، الفصل الخامس عشر و المائة فی الغناء و سماعها، صفحه 154

11- اجوبه الاستفتاءات، مقام معظم رهبری، سوال 1136

12- اجوبه الاستفتاءات، مقام معظم رهبری، سوال 1127

13- اجوبه الاستفتاءات، مقام معظم رهبری، سوال 1129

14- اجوبه الاستفتاءات، مقام معظم رهبری، سوال 1130

15- اجوبه الاستفتاءات، مقام معظم رهبری، سوال 1131

16- اجوبه الاستفتاءات، مقام معظم رهبری، سوال 1154

17- اجوبه الاستفتاءات، مقام معظم رهبری، سوال 1144

18- اجوبه الاستفتاءات، مقام معظم رهبری، سوال 1162

19- تاثیر موسیقی بر اعصاب و روان، کوروش عبدالهی، صفحه27

20- روزنامه اطلاعات، شماره 12754

21- مجله دیمانش ایلوستر، چاپ پاریس، شماره 630

22- مجله نور دانش، شماره46، صفحه 231

23- برگرفته از کتاب تاثیر موسیقی بر اعصاب و روان، کوروش عبدالهی، صفحه40

24- تاثیر موسیقی بر اعصاب و روان، کوروش عبدالهی، صفحه18

25- مجله خواندنی ها، شماره 59


شادی در اسلام

بسم الله الرحمن الرحیم

 

مقدمه:

هر مکتبی برای خود دستور العمل های خاصی دارد و همواره تابعین خود را تشویق به پیروی از آن ها می نماید.

در میان این دستور العمل ها می توان به مسائل اخلاقی و خصوصا اجتماعی توجه خاصی داشت. زیرا مکاتب مختلف با توجه به آنچه که در پی رسیدن به آن هستند در این زمینه دستورات متفاوتی دارند.

یکی از این دستورات اخلاقی اجتماعی، مساله نحوه برخورد با دیگران و همچنین مساله اخلاق اجتماعی در تشکل ها می باشد. و از آنجا که مبحث اخلاق اجتماعی بسیار وسیع می باشد، در این قسمت ما به مساله شادی و شادابی و چگونگی آن از نظر اسلام می پردازیم.

شادی یا غم:

شاید افراد بسیاری دارای این نظر می باشند که اسلام دینی خشک و خالی از هرگونه لطافت می باشد. و یا افراد دیگری هستند که خیال می کنند اسلام همواره تشویق به ماتم و غم می نماید. از این رو عده ای خشک مقدس و عده ای دیگر دین گریز شده اند. و این دو دسته کاملا مشخص می باشد که هیچ گونه اطلاعات صحیحی از اسلام ندارند.

در اینجا برای رد این دو نظریه کاملا اشتباه، حدیثی از رسول اکرم(ص) می آوریم:

قال رسول الله(ص):

اُلهُوا و العَبوا فانّی اکره ان یری فی دینکم غلظه.(1)

به تفریح رفته و بازی کنید، زیرا من دوست ندارم که در دین شما سختی دیده شود.

همانگونه که مشخص می باشد رسول اکرم(ص) بیم داشتند از این که دین اسلام، دینی خشک و سخت معرفی شود. و این حدیث خود بیانگر مبارزه پیامبر(ص) با خشک مقدسی می باشد.

البته این دستور اسلام ( شاد بودن و دوری از خشکی) نشان دهنده توجه به مسائلی بسیار دقیق می باشد. اسلام با تذکر و توجه به این مساله دست روی یکی از بزرگترین مسائل تربیتی و روانشناسی گذاشته است.

چراکه در این زمان مساله شاد بودن و شاد زیستن از مهمترین مسائل مطرح می باشد. تاجایی که روانشناسان برای درمان بعضی بیماری ها به خنده درمانی روی آورده اند. و در این زمینه کتب بسیاری نگاشته شده است. که همه سعادت افراد را در گرو شاد بودن می دانند.

مساله شاد بودن آنقدر با اهمیت می باشد که حتی خود رسول خدا(ص) با شوخی کردن، به شاد کردن یاران می پرداختند.

عن یونس الشیبانی، قال: قال لی ابو عبد الله(ع):

کیف مُداعَبَه بعضکم بعضا؟ قلتُ: قلیلا. قال هلّا تفعلوا؟ فانّ المداعبه من حسن الخلق و انک لَتُدخِلُ بها السرور علی اخیک. و لقد کان نبی(ص) یُداعِبُ الرجلَ یرید به ان یسرّهُ.(2)

امام صادق(ع):

چه قدر باهم شوخی می کنید؟

یونس بن شیبانی:

گفتم: خیلی کم!

امام(ع) فرمودند: چرا بایکدیگر شوخی نمی کنید؟همانا که شوخی از خوش اخلاقی است، همانا با مزاح و شوخی می توانی برادر دینی ات را شاد نمایی، رسول خدا(ص) با مردم شوخی می کرد تا مردم را خوشحال سازد.

همانگونه که مشاهده شد، اسلام بسیار به شادی، تفریح و بازی اهمیت می دهد و دلیل آن هم مشخص می باشد، چراکه رسیدن به تعالی نیاز به جامعه ای شاد و سرزنده دارد، نه جامعه ای خشک و افسرده. چراکه عدم شادی، موجب کسالت شده و کسالت ایجاد افسردگی می نماید.

میزان خنده و شوخی:

بعد از آن که مشخص شد اسلام موافق خنده و شوخی می باشد، اینک بایستی نظر اسلام در مورد میزان خنده و شادی را هم دانست. از این رو در این قسمت به چند روایت استناد می کنیم.

قال رسول الله(ص)

لا تُکثِر الضحک فانّ الضحک تُمیتُ القلب.(3)

زیاد خنده مکن. زیرا خنده زیاد دل را می میراند.(نسبت به کارهای مهم بی تفاوت می شود)

درواقع خندیدنِ بسیار باعث می شود تا فرد به مسائل با اهمیت کمتر توجه داشته باشد و از امور مهم باز بماند. درنتیجه دیگر مشکلات را درک نمی کند و تصمیم گیری صحیح در مواجهه با مشکلات ندارد.

شوخی بسیار هم درست مثل خندیدن بسیار می باشد و در روایات از آن نهی شده است.

قال علی(ع)

ما مَزَحَ امرُءٌ مزحهً الّا مجّ من عقله مجّه.(4)

هیچ کسی شوخی(بیجا) نکند، جز آنکه مقداری از عقل خویش را از دست بدهد.

اگر به زندگی افراد شوخ توجه نماییم، متوجه می شویم که این دسته از افراد نسبت به مسائل پیرامون خود بسیار بی تفاوت بوده و حتی در بدترین شرایط باز هم به شوخی می پردازند.

از دیگر اثرات سوء شوخی بیجا، بی اعتبار شدن و از دست دادن احترام و ارزش فرد می باشد. چراکه این دسته از افراد در نظر مردم به صورت یک دلقت می مانند که تنها وظیفه آن ها خنداندن و سربه سر دیگران گذاشتن می باشد. از این رو دیگران هم با آن ها شوخی کرده و گاهی اوقات با این کار اعتبار این دسته از افراد را هم از بین می برند. و درنتیجه حتی زیردستان هم از آن ها حساب نبرده و این دسته از افراد نمی توانند مدیران خوبی باشند. در این مورد حضرت رسول اکرم(ص) فرموده اند:

قال رسول الله(ص)

لا تمزح فیَذهب بَهائُک.(5)

(زیاد) شوخی مکن، زیرا ارزش تو از بین می رود.

با توجه به آنچه گذشت مشخص شد که در شوخی و خنده بایستی حد تعادل را در نظر گرفت تا بتوان از فوائد آن بهره برد، چراکه در غیر این صورت سود به زیان تبدیل می گردد.

شادی هایی که مورد نهی هستند:

بعد از آن که ثابت کردیم اسلام با اساس و اصل شادی، خنده و شوخی موافق می باشد، بایستی به نواهی وارد شده در این زمینه هم بپردازیم، تا خدایی ناکرده به خیال ثواب گرفتار عذاب نگردیم.

در این مورد به سه دسته از روایت می پردازیم:

الف) شادی از گناه

قال رسول الله(ص)

من اذنب ذنبا و هو ضاحک دخل النار و هو باکٍ.(6)

هر کس گناه کند و خندان باشد، روز قیامت گریان وارد دوزخ خواهد شد.

ب) شادی از شهوت رانی

الا ربّ شهوهِ ساعهٍ اورثَت حزنا طویلا.(7)

آگاه باشید که یک ساعت شهوت رانی، غم درازی را به همراه دارد.

ج) شادی از راه باطل

الضحک ضحکان ضحکٌ یحبُّه الله و ضحکٌ یَمقُتُه الله فاما الضحک الذی یحبه الله فالرجل یکشِر فی وجه اخیه شوقا الی رویته، و اما الضحک الذی یمقته الله تعالی فالرجل یتکلم بالکلمه الجَفاءَ و الباطل لیضحک یهوی بها فی جهنم سبعین خریفا.(8)

خنده بر دونوع است: خنده ای که خداوند آن را دوست دارد و خنده ای که خداوند با آن دشمن است. اما خنده ای که خداوند دوست دارد آن است که مردی به روی برادر خود، به خاطر خوشحالی از دیدارش می زند و اما خنده ای که خداوند دشمن دارد، آن است که مردی سخن ظالمانه و باطلی را بزند تا بخندد و یا دیگران را بخنداند که به خاطر این کار هفتاد پاییز(سال) در جهنم می افتد.

با توجه به سه روایت بالا هرنوع شادی که به وسیله گناه، فعالیت های شهوانی و اذیت دیگران صورت بگیرد، ناپسند و مورد نهی می باشد. و درواقع این شادی پایدار نخواهد بود و در اثر تاثیرات تکوینی گناه، از بین خواهد رفت.

از این رو ایجاد شادی به وسیله آلات قمار، غنا، فحش، دروغ و ... مورد نهی می باشد و بازخواست الهی را به همراه دارد.

قال رسول الله(ص)

ان الله لا یواخذ المزّاح الصادق فی مزاحه.(9)

حقیقتا خداوند، افراد شوخی را که در شوخی خود، راستگو هستند مورد بازخواست قرار نمی دهد.

در این روایت صدق به معنای عدم دروغ، تهمت، حرف زشت و به معنای کلی عدم گناه می باشد.

درنتیجه باتوجه به سه روایت قبل و این روایت، افرادی که برای به دست آوردن شادی، به گناه روی می آورند مورد بازخواست قرار خواهند گرفت.

منابع و مآخذ

1- نهج الفصاحه، انتشارات چاف، چاپ اول، 1385، صفحه223، حدیث962

2- سنن النبی، سید محمد حسین طباطبائی، ترجمه عباس عزیزی، صفحه86، حدیث108، انتشارات صلاه، چاپ دوم، 1382

3- نهج الفصاحه، انتشارات چاف، چاپ اول، 1385، صفحه335، حدیث1460

4- نهج البلاغه، ترجمه دشتی، حکمت 450

5- نهج الفصاحه، انتشارات چاف، چاپ اول، 1385، صفحه506، حدیث2303

6- ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، شیخ صدوق، ترجمه محمد رضا انصاری محلاتی، انتشارات نسیم کوثر، چاپ اول، 1382، صفحه 437

7- نهج الفصاحه، انتشارات چاف، چاپ اول، 1385، صفحه627، حدیث2869

8- نهج الفصاحه، انتشارات چاف، چاپ اول، 1385، صفحه334، حدیث1459

9- نهج الفصاحه، انتشارات چاف، چاپ اول، 1385، صفحه505، حدیث2302