سفارش تبلیغ
صبا ویژن

رابطه دختر و پسر، آزاد یا ممنوع!(2)

غرب و رابطه دختر و پسر!

در مقابل نظر اسلام، نظر دنیای غرب قرار دارد که در مقابل نظرات الهی و توحیدی موضع گرفته و آن را برخلاف آزادی انسان می شمارند.

از این رو تمام تلاش خود را برای مبارزه با نظرات اسلامی و انتشار افکار و نظرات خود می کنند. و از این رو سازمان های حمایت از حقوق زنان را ایجاد کرده و اسماً به دفاع از زنان و بالا بردن ارزش اجتماعی آنها پرداخته اند! و به خیال آن ها اسلام، ارزش زن را پایین آورده است. و زن را یک کنیز قرار داده.

در ظاهر این گونه سخنان بسیار زیبا و دقیق هستند و انسان را به سمت و سوی خود می کشانند. متاسفانه بیشتر افرادی که با این کلمات و سخنان آشنا می شوند، بشدت به سمت آن ها کشیده شده و آن ها را تایید می کنند.

ولی بعد از مدتی که می گذرد و چهره واقعی و مقاصد اصلی گویندگان و مدافعان این گونه نظرات آشکار می شود، پوچ بودن و بی اساس بودن مطالب آشکار می گردد.

در این قسمت ما به اوضاع اجتماعی آمریکا پرداخته و در مورد ثمره آزادی دختر و پسر و عدم کنترل مذهب بر آن به بحث می نشینیم.

1- زندگی مشترک خارج از ازدواج

اولین ثمره این نوع از آزادی نابودی کانون خانواده و از بین رفتن ازدواج می باشد.

طی دو سه دهه گذشته در کشور های غربی از جمله آمریکا زندگی مشترک خارج از ازدواج رشد زیادی کرده است. امروزه آمار زندگی مشترک خارج از ازدواج در آمریکا رشد نگران کننده ای یافته است.

بر اساس برخی تخمین ها تعداد افرادی که قبل از نخستین ازدواج خود تجربه زندگی مشترک خارج از ازدواج را با دیگری داشته اند از 11 درصد در سال 1970 به حدود 50 درصد در سال 1993 افزایش یافته است.(10)

2- روابطِ جنسیِ اتفاقی

نوعی از رابطه جنسی آزاد برای همه در میان دانشجویان بوجود آمده که در آن بطور دسته جمعی و به حالت تصادفی و به هر روش ممکن با هم رابطه برقرار می کنند.(11)

3- فراگیری تجاوز به زنان

هنگامی که روابط نامشروع علنی و عادی شود، و هنگامی که شرع و قانونی در کار نباشد، و هنگامی که آزادی مطلق باشد، دیگر پایبندی به اصول اخلاقی معنایی ندارد. از این رو هرگاه فردی نیاز به رابطه جنسی را در خود احساس کند، خیلی سریع اقدام در ارضای آن کرده و از هر راهی وارد می شود.

از هر 10 زن دانشگاهی در ایالات متحده یکی مورد تجاوز جنسی قرار گرفته است و همچنین از هر 10 زن یکی مورد تهدید ناموفق به تجاوز جنسی قرار گرفته و نیز از هر 10 زن، یک نفر با تهدید به تنبیهات غیر فیزیکی و یا تطمیع، مورد تجاوز جنسی قرار گرفته.(12)

4- ازدیاد فرزندان نامشروع

هنگامی که تجاور و بی عفتی فراگیر گردد، به طبع آن فرزندان نامشروعی هم پدید می آیند، و اگر روابط اتفاقی و تجاوز های از روی اکراه هم فراگیر گردد، در نتیجه آن تعداد فرزندان نامشروع فزونی بیشتری می گیرد. چراکه کنترلی بر بارداری و یا عدم بارداری وجود ندارد.

ویلیام جی.بنت، یکی از وزرای سابق آموزش ایالات متحده بیان می دارد که تولد های نامشروع در ایالات متحده از سال 1960 تا 1990 چهارصد درصد افزایش یافته است.

مرکز گزارش (News and World) ایالات متحده برآورد می کند که مطابق روند های موجود در ابتدای دهه اول قرن 21 از هر دو کودک آمریکایی یکی بطور نامشروع به دنیا می آید.(13)

5- افزایش آمار سقط جنین

هنگامی که تولد کودکان نامشروع به صورت اپیدمی در بیاید، بایستی فکری برای مهار آن و کنترل جمعیت کرد. زیرا بسیاری از افراد و خصوصا جوانانی که هنوز نه تحصیل کامل و نه کار مناسبی دارند، توانایی مواجهه با چنین وضعیتی را ندارند. و همچنین جمعیت از کنتر ل خارج شده و رسیدگی به همه غیر ممکن می گردد و لذا کار بر دولت سخت می شود.

از این رو بایستی فکری کرد و چاره ای اندیشید! ولی بایستی فکر هزینه و مدت به ثمر نشستن را هم کرد. در نتیجه بهترین گزینه برای دولت تشویق به سقط جنین و قانونی دانستن آن می باشد. و به این صورت هم دولت و هم افراد لا ابالی از شر این مشکل راحت می شوند.

در سال 1991 در مقابل هر هزار نوزادی که متولد شده، 339 مورد سقط جنین صورت گرفته است.(14)

نتیجه آزادیِ آمریکایی!

اگر انسان ها به خالق خود اعتماد داشته و قبول می کردند که خالق هستی به اسرار هستی بیش از همه آگاه است، هرگز دست از خالق خود نمی کشیدند و خود را گرفتار مشکلات بسیار نمی نمودند.

اگر انسان ها توجه می کردند که اوامر و نواهی شارع از روی مصالح و مفاسد است نه از روی جهل و بی خبری، هرگز خود را گرفتار جهل نکرده و چوب جهالت خود را نمی خوردند.

و چه زیبا فرمود پیامبر راستی ها:

قال رسول الله(ص)

الا ربّ شهوهِ ساعهٍ اورثَت حزنا طویلا.(15)

آگاه باشید که یک ساعت شهوت رانی، غم درازی را به همراه دارد.

و اینک ما شاهد تحقق این کلام در جامعه آمریکا می باشیم، و به وضوح غم و اندوه را در باطن و ظاهر آن ها مشاهده می کنیم. و چنان این انده و غم فراگیر و شدید شده است که خود اعتراف کرده و می گویند:

توماس کورون در مقاله خود در "لاتایمز" می نویسد:

در هر 17 دقیقه، یک نفر در ایالات متحده خود را می کشد که هر روز، 85 نفر و جمعا 31 هزار نفر در سال اقدام به چنین عملی می کنند.(16)

آیا خودکشی خود، نمادی از افسردگی و پوچی نیست؟

آیا آزادی به معنای شادی و رهایی نیست؟

پس چرا آزادی آمریکایی به خودکشی دهها هزار نفری مبدل گشته است؟!

?

?

?

راه حل اسلام برای روابط دختر و پسر

زندگى امروز و ازدواج موقت

چنانکه قبلًا دانستیم ازدواج دائم مسؤولیت و تکلیف بیشترى براى زوجین تولید مىکند. به همین دلیل پسر یا دخترى نمىتوان یافت که از اول بلوغ طبیعى که تحت فشار غریزه قرار مىگیرد آماده ازدواج دائم باشد. خاصیت عصر جدید این است که فاصله بلوغ طبیعى را با بلوغ اجتماعى و قدرت تشکیل عائله زیادتر کرده است. اگر در دوران ساده قدیم یک پسربچه در سنین اوایل بلوغ طبیعى از عهده شغلى که تا آخر عمر به عهده او گذاشته مىشد بر مىآمد، در دوران جدید ابداً امکان پذیر نیست. یک پسر موفق در دوران تحصیل که دبستان و دبیرستان و دانشگاه را بدون تأخیر و رد شدن در امتحان آخر سال و یا در کنکور دانشگاه گذرانده باشد، در 25 سالگى فارغ التحصیل مىگردد و از این به بعد مىتواند درآمدى داشته باشد. قطعاً سه چهار سال هم طول مىکشد تا بتواند سر و سامان مختصرى براى خود تهیه کند و آماده ازدواج دائم گردد. همچنین است یک دختر موفق که دوران تحصیل را مىخواهد طى کند.

جوان امروز و دوره بلوغ و بحران جنسى

شما اگر امروز یک پسر محصل هجده ساله را که شور جنسى او به اوج خود رسیده است تکلیف به ازدواج بکنید، به شما مىخندند. همچنین است یک دختر محصل شانزده ساله. عملًا ممکن نیست این طبقه در این سن زیر بار ازدواج دائم بروند و مسؤولیت یک زندگى را- که وظایف زیادى براى آنها نسبت به یکدیگر و نسبت به فرزندان آیندهشان ایجاد مىکند- بپذیرند.

کدامیک؟ رهبانیت موقت یا کمونیسم. جنسى یا ازدواج موقت؟

از شما مىپرسم: آیا با این حال، با طبیعت و غریزه چه رفتارى بکنیم؟ آیا طبیعت حاضر است به خاطر اینکه وضع زندگى ما در دنیاى امروز اجازه نمىدهد که در سنین شانزده سالگى و هجده سالگى ازدواج کنیم دوران بلوغ را به تأخیر بیندازد و تا ما فارغ التحصیل نشدهایم غریزه جنسى از سر ما دست بردارد؟.

آیا جوانان حاضرند یک دوره «رهبانیت موقت» را طى کنند و خود را سخت تحت فشار و ریاضت قرار دهند تا زمانى که امکانات ازدواج دائم پیدا شود؟ فرضاً جوانى حاضر گردد رهبانیت موقت را بپذیرد، آیا طبیعت حاضر است از ایجاد عوارض روانى سهمگین و خطرناکى که در اثر ممانعت از اعمال غریزه جنسى پیدا مىشود و روانکاوى امروز از روى آنها پرده برداشته است صرف نظر کند؟.

دو راه بیشتر باقى نمىماند: یا اینکه جوانان را به حال خود رها کنیم و به روى خود نیاوریم؛ به یک پسر اجازه دهیم از صدها دختر کام برگیرد، و به یک دختر اجازه دهیم با دهها پسر رابطه نامشروع داشته باشد و چندین بار سقط جنین کند، یعنى عملًا کمونیسم جنسى را بپذیریم؛ و چون به پسر و دختر «متساویاً» اجازه دادهایم، روح اعلامیه حقوق بشر را از خود شاد کردهایم، زیرا روح اعلامیه حقوق بشر از نظر بسیارى از کوته فکران این است که زن و مرد اگر بناست به جهنم دره هم سقوط کنند دوش به دوش یکدیگر و بازو به بازوى هم و بالأخره «متساویاً» سقوط کنند.

آیا اینچنین پسران و دخترانى با چنین روابط فراوان و بیحدى در دوران تحصیل، پس از ازدواج دائم مرد زندگى و زن خانواده خواهند بود؟.

راه دوم ازدواج موقت و آزاد است. ازدواج موقت در درجه اول زن را محدود مىکند که در آن واحد زوجه دو نفر نباشد. بدیهى است که محدود شدن زن مستلزم محدود شدن مرد نیز خواه ناخواه هست. وقتى که هر زنى به مرد معینى اختصاص پیدا کند قهراً هر مردى هم به زن معینى اختصاص پیدا مىکند، مگر آنکه از یک طرف عدد بیشترى باشند. بدین ترتیب پسر و دختر دوران تحصیل خود را مىگذرانند بدون آنکه رهبانیت موقت و عوارض آن را تحمل کرده باشند و بدون آنکه در ورطه کمونیسم جنسى افتاده باشند.

ازدواج آزمایشى

این ضرورت اختصاص به ایام تحصیل ندارد، در شرایط دیگر نیز پیش مىآید.

اصولًا ممکن است زن و مردى که خیال دارند با هم بهطور دائم ازدواج کنند و نتوانستهاند نسبت به یکدیگر اطمینان کامل پیدا کنند، به عنوان ازدواج آزمایشى براى مدت موقتى با هم ازدواج کنند؛ اگر اطمینان کامل به یکدیگر پیدا کردند ادامه مىدهند و اگر نه از هم جدا مىشوند.

من از شما مىپرسم: اینکه اروپاییان وجود یک عده از زنان بدکار را در محل معین از هر شهرى تحت نظر و مراقبت دولت لازم و ضرورى مىدانند براى چیست؟ آیا جز این است که وجود مردان مجردى را که قادر به ازدواج دائم نیستند خطر بزرگى براى خانوادهها به حساب مىآورند؟(17)

?

?

ایرادهایى که بر ازدواج موقت میشود

منتها در اینجا اشکالاتى مىشود که باید بطور فشرده به آنها پاسخ گفت:

1- گاهى مىگویند چه تفاوتى میان" ازدواج موقت" و" فحشاء" وجود دارد؟ هر دو" خودفروشى" در برابر پرداختن مبلغى محسوب مىشوند و در حقیقت این نوع ازدواج نقابى است بر چهره فحشاء و آلودگىهاى جنسى! تنها تفاوت آن دو در ذکر دو جمله ساده یعنى اجراى صیغه است.

پاسخ- آنها که چنین مىگویند گویا اصلا از مفهوم ازدواج موقت آگاهى ندارند، زیرا ازدواج موقت تنها با گفتن دو جمله تمام نمىشود بلکه مقرراتى همانند ازدواج دائم دارد، یعنى چنان زنى در تمام مدت ازدواج موقت، منحصرا در اختیار این مرد باید باشد، و به هنگامى که مدت پایان یافت باید عده نگاه دارد، یعنى حد اقل چهل و پنج روز باید از اقدام به هر گونه ازدواج با شخص دیگرى خوددارى کند، تا اگر از مرد اول باردار شده وضع او روشن گردد، حتى اگر با وسائل جلوگیرى اقدام به جلوگیرى از انعقاد نطفه کرده باز هم رعایت این مدت واجب است، و اگر از او صاحب فرزندى شد باید همانند فرزند ازدواج دائم مورد حمایت او قرار گیرد و تمام احکام فرزند بر او جارى خواهد شد، در حالى که در فحشاء هیچ یک از این شرائط و قیود وجود ندارد. آیا این دو را با یکدیگر هرگز مىتوان مقایسه نمود؟

البته ازدواج موقت از نظر مسئله ارث (در میان زن و شوهر)و نفقه و پارهاى از احکام دیگر تفاوتهایى با ازدواج دائم دارد ولى این تفاوتها هرگز آن را در ردیف فحشاء قرار نخواهد داد، و در هر حال شکلى از ازدواج است با مقررات ازدواج.

2-" ازدواج موقت" سبب مىشود که بعضى از افراد هوسباز از این قانون سوء استفاده کرده و هر نوع فحشاء را در پشت این پرده انجام دهند تا آنجا که افراد محترم هرگز تن به ازدواج موقت نمىدهند، و زنان با شخصیت از آن ابا دارند.

پاسخ- سوء استفاده از کدام قانون در دنیا نشده است؟ آیا باید جلو یک قانون فطرى و ضرورت اجتماعى را به خاطر سوء استفاده گرفت؟ یا باید جلو سوء- استفاده کنندگان را بگیریم؟

اگر فرضا عدهاى از زیارت خانه خدا سوء استفاده کردند و در این سفر اقدام به فروش مواد مخدر کردند آیا باید جلو مردم را از شرکت در این کنگره عظیم اسلامى بگیریم یا جلو سوء استفاده کنندگان را؟! و اگر ملاحظه مىکنیم که امروز افراد محترم از این قانون اسلامى کراهت دارند، عیب قانون نیست، بلکه عیب عمل کنندگان به قانون، و یا صحیحتر، سوء استفاده کنندگان از آن است، اگر در جامعه امروز هم ازدواج موقت به صورت سالم در آید و حکومت اسلامى تحت ضوابط و مقررات خاص، این موضوع را به طور صحیح پیاده کند هم جلو سوء استفادهها گرفته خواهد شد و هم افراد محترم (به هنگام ضرورتهاى اجتماعى) از آن کراهت نخواهند داشت.

3- مىگویند: ازدواج موقت سبب مىشود که افراد بىسرپرست همچون فرزندان نامشروع تحویل به جامعه داده شود.

پاسخ- از آنچه گفتیم جواب این ایراد کاملا روشن شد، زیرا فرزندان نامشروع از نظر قانونى نه وابسته به پدرند و نه مادر، در حالى که فرزندان ازدواج موقت کمترین و کوچکترین تفاوتى با فرزندان ازدواج دائم حتى در میراث و سایر حقوق اجتماعى ندارند و گویا عدم توجه به این حقیقت سرچشمه اشکال فوق شده است.(18)

?

?

اسلام و منع شهوت رانی

نفوذ و شخصیت خلیفه(دوم) و تعصب مردم در پیروى از سیرت و روش کشوردارى او سبب شد که این قانون(ازدواج موقت) در محاق نسیان و فراموشى قرار گیرد و این سنت که مکمل ازدواج دائم است و تعطیل آن ناراحتیها به وجود مىآورد، براى همیشه متروک بماند.

اینجا بود که ائمه اطهار- که پاسداران دین مبین هستند- به خاطر اینکه این سنت اسلامى متروک و فراموش نشود آن را ترغیب و تشویق فراوان کردند. امام جعفر صادق علیه السلام مىفرمود: یکى از موضوعاتى که من هرگز در بیان آن تقیه نخواهم کرد موضوع متعه است.

و اینجا بود که یک مصلحت و حکمت ثانوى با حکمت اوّلى تشریع نکاح منقطع توأم شد و آن کوشش در احیاء یک «سنت متروکه» است. به نظر این بنده آنجا که ائمه اطهار مردان زن دار را از این کار منع کردهاند به اعتبار حکمت اوّلى این قانون است، خواستهاند بگویند این قانون براى مردانى که احتیاجى ندارند وضع نشده است، همچنانکه امام کاظم علیه السلام به على بن یقطین فرمود:

«تو را با نکاح متعه چه کار و حال آنکه خداوند تو را از آن بىنیاز کرده است.».

و به دیگرى فرمود:

«این کار براى کسى رواست که خداوند او را با داشتن همسرى از این کار بىنیاز نکرده است. و اما کسى که داراى همسر است، فقط هنگامى مىتواند دست به این کار بزند که دسترسى به همسر خود نداشته باشد.».

و اما آنجا که عموم افراد را ترغیب و تشویق کردهاند، به خاطر حکمت ثانوى آن یعنى «احیاء سنت متروکه» بوده است زیرا تنها ترغیب و تشویق نیازمندان براى احیاء این سنت متروکه کافى نبوده است.

این مطلب را بهطور وضوح از اخبار و روایات شیعه مىتوان استفاده کرد.

به هر حال آنچه مسلم است این است که هرگز منظور و مقصود قانونگذار اول از وضع و تشریع این قانون و منظور ائمه اطهار از ترغیب و تشویق به آن این نبوده است که وسیله هوسرانى و هواپرستى و حرمسراسازى براى حیوان صفتان و یا وسیله بیچارگى براى عدهاى زنان اغفال شده و فرزندان بىسرپرست فراهم کنند.(19)

?

?

منابع و مآخذ

1- المتعه، شیخ مفید، چاپ کنگره شیخ مفید، قم، 1413ه.ق، حدیث 2

2- نهج الفصاحه، انتشارات چاف، چاپ اول، 1385، صفحه452، حدیث2038

3- نهج الفصاحه، انتشارات چاف، چاپ اول، 1385، صفحه449، حدیث2027

4- نهج الفصاحه، انتشارات چاف، چاپ اول، 1385، صفحه451، حدیث2034

5- ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، شیخ صدوق، ترجمه محمد رضا انصاری محلاتی، انتشارات نسیم کوثر، چاپ اول، 1382، صفحه 520

6- سنن النبی، سید محمد حسین طباطبائی، ترجمه عباس عزیزی، صفحه198، حدیث392، انتشارات صلاه، چاپ دوم، 1382

7- نهج الفصاحه، انتشارات چاف، چاپ اول، 1385، صفحه456، حدیث2058

8- نهج الفصاحه، انتشارات چاف، چاپ اول، 1385، صفحه455، حدیث2053

9- نهج الفصاحه، انتشارات چاف، چاپ اول، 1385، صفحه450، حدیث2031

10- شکاف اجتماعی و انحطاط در جامعه آمریکا، علی رضا شفیعی، انتشارات اعتدال، چاپ دوم، 1385، صفحه 269

11- شکاف اجتماعی و انحطاط در جامعه آمریکا، علی رضا شفیعی، انتشارات اعتدال، چاپ دوم، 1385، صفحه 283

12- شکاف اجتماعی و انحطاط در جامعه آمریکا، علی رضا شفیعی، انتشارات اعتدال، چاپ دوم، 1385، صفحه 253

13- شکاف اجتماعی و انحطاط در جامعه آمریکا، علی رضا شفیعی، انتشارات اعتدال، چاپ دوم، 1385، صفحه 252

14- شکاف اجتماعی و انحطاط در جامعه آمریکا، علی رضا شفیعی، انتشارات اعتدال، چاپ دوم، 1385، صفحه 274

15- نهج الفصاحه، انتشارات چاف، چاپ اول، 1385، صفحه627، حدیث2869

16- شکاف اجتماعی و انحطاط در جامعه آمریکا، علی رضا شفیعی، انتشارات اعتدال، چاپ دوم، 1385، صفحه 274

17- مجموعه آثاراستادشهیدمطهرى، ج19، ص:64، کتاب نظام حقوق زن در اسلام

18- تفسیر نمونه، سوره نساء، ذیل آیه 24

19- مجموعه آثاراستادشهیدمطهرى، ج19، ص: 82، کتاب نظام حقوق زن در اسلام


رابطه دختر و پسر، آزاد یا ممنوع!(1)

بسم الله الرحمن الرحیم

اسلام و رابطه دختر و پسر!

انسان موجودی اجتماعی می باشد، و این نیاز در انسان به گونه ای است که او نمی تواند به تنهایی زندگی کرده و نیاز های خود را برآورده سازد. لذا از ابتدا سعی می کند با حضور در جمع و اجتماع به رفع نیاز های خود بپردازد.

یکی از این نیاز ها، نیاز به رابطه با جنس مخالف می باشد و انسان از آن طریق به ارضای نیاز های عاطفی و جنسی خود می پردازد. و این نیاز از واجب ترین نیاز ها می باشد که بایستی به آن پاسخی صحیح داده شود.

و در این مورد خداوند می فرماید:

هُنَّ لِبَاسٌ لَّکُمْ وَ أَنتُمْ لِبَاسٌ لَّهُنَّ .(بقره، 187)

آنها لباس شما هستند و شما لباس آنها (هر دو زینت هم و سبب حفظ یکدیگرید).

و بایستی توجه داشت که خداوند خود این نیاز را در انسان قرار داد و البته این نیاز را در تمام موجودات زنده قرار داد. چراکه خود او بود که همه چیز را به صورت نر و ماده آفرید.

وَ أَنَّهُ خَلَقَ الزَّوْجَیْنِ الذَّکَرَ وَ الْأُنْثى (نجم، 45)

و اوست که دو زوج نر و ماده را آفرید .

لذا بایستی طریقی را برای وصول به آن فراهم کرده باشد، از این رو فرموده است:

فَانْکِحُوا ما طابَ لَکُمْ مِنَ النِّساءِ مَثْنى وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ (نساء، 3)

با زنان پاک (دیگر) ازدواج نمائید، دو یا سه یا چهار همسر.

فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَریضَةً (نساء، 24)

و زنانى را که متعه [ازدواج موقت] مىکنید، واجب است مهر آنها را بپردازید.

و به این صورت خداوند به معرفی ازدواج موقت و دائم برای رفع نیاز جنسی و عاطفی می پردازد.

و در مورد ازدواج موقت از امام صادق(ع) روایت شده است:

عن بکر بن محمد عن الصادق(ع) حیث سئل عن المتعة فقال أکره للرجل أن یخرج من الدنیا و قد بقیت خلة من خلال رسول الله(ص) لم تقض.(1)

از امام صادق(ع) در مورد متعه سوال کردم.

امام(ع) فرمودند: من دوست ندارم مسلمانی بمیرد، در حالی که به یکی از سنت های پیامبر(ص) عمل نکرده باشد.

البته خداوند برای ازدواج محدوده ای را مشخص فرموده است و لذا دستور می دهد:

1- وَ لَا تَنکِحُواْ الْمُشْرِکَاتِ حَتىَ یُؤْمِنَّ وَ لَأَمَةٌ مُّؤْمِنَةٌ خَیرٌْ مِّن مُّشْرِکَةٍ وَ لَوْ أَعْجَبَتْکُمْ وَ لَا تُنکِحُواْ الْمُشْرِکِینَ حَتىَ یُؤْمِنُواْ وَ لَعَبْدٌ مُّؤْمِنٌ خَیرٌْ مِّن مُّشْرِکٍ وَ لَوْ أَعْجَبَکُمْ أُوْلَئکَ یَدْعُونَ إِلىَ النَّارِ وَ اللَّهُ یَدْعُواْ إِلىَ الْجَنَّةِ وَ الْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ وَ یُبَینُِّ ءَایَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ(بقره، 221)

و با زنان مشرک و بتپرست، تا ایمان نیاوردهاند، ازدواج نکنید! (اگر چه جز به ازدواج با کنیزان، دسترسى نداشته باشید زیرا) کنیز باایمان، از زن آزاد بتپرست، بهتر است هر چند (زیبایى، یا ثروت، یا موقعیت او) شما را به شگفتى آورد. و زنان خود را به ازدواج مردان بتپرست، تا ایمان نیاوردهاند، در نیاورید! (اگر چه ناچار شوید آنها را به همسرى غلامان باایمان درآورید زیرا) یک غلام باایمان، از یک مرد آزاد بتپرست، بهتر است هر چند (مال و موقعیت و زیبایى او،) شما را به شگفتى آورد. آنها دعوت به سوى آتش مىکنند و خدا دعوت به بهشت و آمرزش به فرمان خود مىنماید، و آیات خویش را براى مردم روشن مىسازد شاید متذکر شوند!

از آنجا که مشرک بسیار پست و بی ارزش می باشد و شرک از عوامل دخول ابدی در آتش می باشد"إِنَّ اللَّهَ لا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِه"(نساء، 48)، خداوند از ازدواج با مشرکان نهی کرده و اجازه به این کار نداده است.

2- وَ لَا تَنکِحُواْ مَا نَکَحَ ءَابَاؤُکُم مِّنَ النِّسَاءِ إِلَّا مَا قَدْ سَلَفَ إِنَّهُ کَانَ فَاحِشَةً وَ مَقْتًا وَ سَاءَ سَبِیلاً.

حُرِّمَتْ عَلَیْکُمْ أُمَّهَتُکُمْ وَ بَنَاتُکُمْ وَ أَخَوَاتُکُمْ وَ عَمَّاتُکُمْ وَ خَالَاتُکُمْ وَ بَنَاتُ الْأَخِ وَ بَنَاتُ الْأُخْتِ وَ أُمَّهَاتُکُمُ الَّتىِ أَرْضَعْنَکُمْ وَ أَخَوَاتُکُم مِّنَ الرَّضَعَةِ وَ أُمَّهَاتُ نِسَائکُمْ وَ رَبَئبُکُمُ الَّتىِ فىِ حُجُورِکُم مِّن نِّسَائکُمُ الَّتىِ دَخَلْتُم بِهِنَّ فَإِن لَّمْ تَکُونُواْ دَخَلْتُم بِهِنَّ فَلَا جُنَاحَ عَلَیْکُمْ وَ حَلَئلُ أَبْنَائکُمُ الَّذِینَ مِنْ أَصْلَابِکُمْ وَ أَن تَجْمَعُواْ بَینَْ الْأُخْتَینِْ إِلَّا مَا قَدْ سَلَفَ إِنَّ اللَّهَ کاَنَ غَفُورًا رَّحِیمًا.

وَ الْمُحْصَنَاتُ مِنَ النِّسَاءِ إِلَّا مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ کِتَابَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ أُحِلَّ لَکُم مَّا وَرَاءَ ذَالِکُمْ أَن تَبْتَغُواْ بِأَمْوَالِکُم محُّْصِنِینَ غَیرَْ مُسَافِحِینَ فَمَا اسْتَمْتَعْتُم بِهِ مِنهُْنَّ فََاتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِیضَةً وَ لَا جُنَاحَ عَلَیْکُمْ فِیمَا تَرَاضَیْتُم بِهِ مِن بَعْدِ الْفَرِیضَةِ إِنَّ اللَّهَ کاَنَ عَلِیمًا حَکِیمًا.

وَ مَن لَّمْ یَسْتَطِعْ مِنکُمْ طَوْلاً أَن یَنکِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ فَمِن مَّا مَلَکَتْ أَیْمَانُکُم مِّن فَتَیَتِکُمُ الْمُؤْمِنَاتِ وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِإِیمَانِکُم بَعْضُکُم مِّن بَعْضٍ فَانکِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَ ءَاتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ محُْصَنَاتٍ غَیرَْ مُسَافِحَاتٍ وَ لَا مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَینَْ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَیهِْنَّ نِصْفُ مَا عَلىَ الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ ذَالِکَ لِمَنْ خَشىَِ الْعَنَتَ مِنکُمْ وَ أَن تَصْبرُِواْ خَیرٌْ لَّکُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ(نساء، 22 الی 25)

با زنانى که پدران شما با آنها ازدواج کردهاند، هرگز ازدواج نکنید! مگر آنچه در گذشته (پیش از نزول این حکم) انجام شده است زیرا این کار، عملى زشت و تنفرآور و راه نادرستى است.

حرام شده است بر شما، مادرانتان، و دختران، و خواهران، و عمهها، و خالهها، و دختران برادر، و دختران خواهر شما، و مادرانى که شما را شیر دادهاند، و خواهران رضاعى شما، و مادران همسرانتان، و دختران همسرتان که در دامان شما پرورش یافتهاند از همسرانى که با آنها آمیزش جنسى داشتهاید- و چنانچه با آنها آمیزش جنسى نداشتهاید، (دختران آنها) براى شما مانعى ندارد- و (همچنین) همسرهاى پسرانتان که از نسل شما هستند (- نه پسرخواندهها-) و (نیز حرام است بر شما) جمع میان دو خواهر کنید مگر آنچه در گذشته واقع شده چرا که خداوند، آمرزنده و مهربان است.

و زنان شوهردار (بر شما حرام است) مگر آنها را که (از راه اسارت) مالک شدهاید (زیرا اسارت آنها در حکم طلاق است) اینها احکامى است که خداوند بر شما مقرّر داشته است. اما زنان دیگر غیر از اینها (که گفته شد)، براى شما حلال است که با اموال خود، آنان را اختیار کنید در حالى که پاکدامن باشید و از زنا، خوددارى نمایید. و زنانى را که متعه [ازدواج موقت] مىکنید، واجب است مهر آنها را بپردازید. و گناهى بر شما نیست در آنچه بعد از تعیین مهر، با یکدیگر توافق کردهاید. (بعداً مىتوانید با توافق، آن را کم یا زیاد کنید.) خداوند، دانا و حکیم است.

و آنها که توانایى ازدواج با زنان (آزاد) پاکدامن باایمان را ندارند، مىتوانند با زنان پاکدامن از بردگان باایمانى که در اختیار دارید ازدواج کنند- خدا به ایمان شما آگاهتر است و همگى اعضاى یک پیکرید- آنها را با اجازه صاحبان آنان تزویج نمایید، و مهرشان را به خودشان بدهید به شرط آنکه پاکدامن باشند، نه بطور آشکار مرتکب زنا شوند، و نه دوست پنهانى بگیرند. و در صورتى که «محصنه» باشند و مرتکب عمل منافى عفت شوند، نصف مجازات زنان آزاد را خواهند داشت. این (اجازه ازدواج با کنیزان) براى کسانى از شماست که بترسند (از نظر غریزه جنسى) به زحمت بیفتند و (با این حال نیز) خوددارى (از ازدواج با آنان) براى شما بهتر است. و خداوند، آمرزنده و مهربان است.

با توجه به (نه بطور آشکار مرتکب زنا شوند، و نه دوست پنهانى بگیرند.) خداوند نهی از زنا و دوستی یا به معنای کلی نهی از روابط نا مشروع می کند.

و در روایات هم برای جلوگیری از فساد و شهوت رانی به مردان دستور داده شده حتی از صحبت با زن نامحرم خود داری کنند:

قال رسول الله(ص)

ایّاکم و مُحادثهَ النساء فانه لا یخلوا رجل بامراهٍ لیس لها مَحرمٌ الا همّ بها.

از گفت و گو با زنان دوری کنید زیرا مردی با زنی خلوت نمی کند مگر اینکه قصد او می کند.(2)

و یا در روایت دیگری حضرت رسول(ص) مردان را، امر به دوری کردن از زنان می نماید:

اتقوا الدنیا و اتقوا النساء فان ابلیس طلّاعٌ رصّادٌ و ما هو بشیءِ من فَخَوفِهِ باوثَقَ لصیده فی الاتقیاء من النساء.(3)

از دنیا و زنان(نامحرم) دوری کنید، زیرا شیطان با آگاهی کمین می کند و مطمئن ترین دام شیطان برای صیدِ پرهیزگاران، زنان است.

و خداوند برای این که این قوانین قابل اجرا باشد و تحریکات جنسی مانع اجرای آن ها نشوند، به مرد ها دستور می دهد:

1- قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّواْ مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَ یحَْفَظُواْ فُرُوجَهُمْ ذَالِکَ أَزْکىَ لهَُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرُ بِمَا یَصْنَعُونَ(نور، 30)

به مؤمنان بگو چشمهاى خود را (از نگاه به نامحرمان) فروگیرند، و عفاف خود را حفظ کنند این براى آنان پاکیزهتر است خداوند از آنچه انجام مىدهید آگاه است!

به دلیل اینکه مردان بسیار تحریک پذیر بوده و زن ها هم بسیار زیرک و جذاب هستند، خداوند حتی اجازه نمی دهد تا مرد نامحرم به آنها نگاه بکند و از این کار نهی می نماید.

در این خصوص حضرت رسول(ص) فرموده اند:

استعیذوا بالله من شرار النساء و کونوا من خیارهنّ فی حذر.(4)

از شر زنانِ (بد) به خدا پناه ببرید و از زنان خوب بترسید.

چراکه زنان موجب تحریک مردان شده، و آنها را به گناه می کشانند. و در این میان زنان بد و فاسده با دعوت مردان به سمت خود و آلوده کردن آن ها موجب گناه مردان می شوند. و زنان خوب نیز اگر خود را حفظ نکنند مردان در اثر تحریک به سمت آنها کشیده شده و به گناه آلوده می شوند.

و مردان اگر می خواهند که از این بلا دور بمانند، اولین کاری که بایستی انجام دهند، این است که چشم خود را حفظ کرده و برای آن حجابی قائل شوند.

در مورد چشم و حفظ آن امام صادق(ع) فرموده اند:

النظر سهم من سهام ابلیس مسمومٌ و کم من نظره اورثت حسره طویله.(5)

نگاه، تیری زهر آگین از تیر های شیطان است، و چه بسا یک نگاه حسرتی طولانی در پی داشته باشد.

و همین مساله می باشد که باعث شد تا حضرت موسی(ع) به دختران شئیب بگوید:

قال موسی: کونی خلفی و عرَّفنی الطریق، فانا قوم لا نَنظُرُ الی ادبار النساء.(6)

پشت سر من راه بیا و راه را به من نشان بده؛ زیرا ما مردمی هستیم که به پشت سر زنان نگاه نمی کنیم.

و آز انجا که اجرای این دستور بدون همکاری زن ها امکان پذیر نمی باشد، خداوند به زن ها دستور می دهد:

2- وَ قُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَرِهِنَّ وَ یحَْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَ لْیَضْرِبْنَ بخُِمُرِهِنَّ عَلىَ جُیُوبهِِنَّ وَ لَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ ءَابَائهِنَّ أَوْ ءَابَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائهِنَّ أَوْ أَبْنَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنىِ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنىِ أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائهِنَّ أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِینَ غَیرِْ أُوْلىِ الْارْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یَظْهَرُواْ عَلىَ عَوْرَاتِ النِّسَاءِ وَ لَا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ مَا یخُْفِینَ مِن زِینَتِهِنَّ وَ تُوبُواْ إِلىَ اللَّهِ جَمِیعًا أَیُّهَ الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکمُْ تُفْلِحُونَ(نور، 31)

و به زنان با ایمان بگو چشمهاى خود را (از نگاه هوسآلود) فروگیرند، و دامان خویش را حفظ کنند و زینت خود را- جز آن مقدار که نمایان است- آشکار ننمایند و (اطراف) روسرىهاى خود را بر سینه خود افکنند (تا گردن و سینه با آن پوشانده شود)، و زینت خود را آشکار نسازند مگر براى شوهرانشان، یا پدرانشان، یا پدر شوهرانشان، یا پسرانشان، یا پسران همسرانشان، یا برادرانشان، یا پسران برادرانشان، یا پسران خواهرانشان، یا زنان همکیششان، یا بردگانشان [کنیزانشان]، یا افراد سفیه که تمایلى به زن ندارند، یا کودکانى که از امور جنسى مربوط به زنان آگاه نیستند و هنگام راه رفتن پاهاى خود را به زمین نزنند تا زینت پنهانیشان دانسته شود (و صداى خلخال که برپا دارند به گوش رسد). و همگى بسوى خدا بازگردید اى مؤمنان، تا رستگار شوید!

از آنجا که زنان بسیار لطیف و عاطفی هستند، لذا از این جهت بسیار در معرض گناه قرار دارند. چراکه این خصلت زنان و خصوصیات زنانه آنها باعث می شود تا آن ها علاقه خاصی به نشان دادن زیور آلات خود به دیگران داشته باشند.

قال رسول الله(ص)

ویلٌ للنساء من الاحمرین: الذهبِ و المعصفرِ.(7)

وای به حال زنان از دو چیز رنگین: طلا و لباس رنگین(قرمز).

و حتی زنان از آنجا که بدنی زیبا دارند، علاقه مند هستند تا این اندام را به دیگران نشان داده و آن را نوعی برتری و فخر فروشی می دانند.

ولی متاسفانه زن ها هیچ توجهی به اثرات منفی و سوء اجتماعی آن ندارند، و نمی دانند که این کار آن ها چه بلایی بر سر مردان می آورد.

از این رو حضرت رسول اکرم(ص) در مورد زنان و خطر آن ها برای مردان می فرمایند:

ما تُرِکَ بعدی فتنهٌ اَضَرَّ علی الرجالِ من النساء.(8)

بعد از من هیچ فتنه ای بر مردان زیان آور تر از زنان نیست.

و به همین علت ها می باشد که در روایات وارد شده:

قال رسول الله(ص)

ان اقلّ ساکنی الجنّه النساء.(9)

کمترین ساکنان اهل بهشت، زنان هستند.

?

?