شادی در اسلام
بسم الله الرحمن الرحیم
مقدمه:
هر مکتبی برای خود دستور العمل های خاصی دارد و همواره تابعین خود را تشویق به پیروی از آن ها می نماید.
در میان این دستور العمل ها می توان به مسائل اخلاقی و خصوصا اجتماعی توجه خاصی داشت. زیرا مکاتب مختلف با توجه به آنچه که در پی رسیدن به آن هستند در این زمینه دستورات متفاوتی دارند.
یکی از این دستورات اخلاقی اجتماعی، مساله نحوه برخورد با دیگران و همچنین مساله اخلاق اجتماعی در تشکل ها می باشد. و از آنجا که مبحث اخلاق اجتماعی بسیار وسیع می باشد، در این قسمت ما به مساله شادی و شادابی و چگونگی آن از نظر اسلام می پردازیم.
شادی یا غم:
شاید افراد بسیاری دارای این نظر می باشند که اسلام دینی خشک و خالی از هرگونه لطافت می باشد. و یا افراد دیگری هستند که خیال می کنند اسلام همواره تشویق به ماتم و غم می نماید. از این رو عده ای خشک مقدس و عده ای دیگر دین گریز شده اند. و این دو دسته کاملا مشخص می باشد که هیچ گونه اطلاعات صحیحی از اسلام ندارند.
در اینجا برای رد این دو نظریه کاملا اشتباه، حدیثی از رسول اکرم(ص) می آوریم:
قال رسول الله(ص):
اُلهُوا و العَبوا فانّی اکره ان یری فی دینکم غلظه.(1)
به تفریح رفته و بازی کنید، زیرا من دوست ندارم که در دین شما سختی دیده شود.
همانگونه که مشخص می باشد رسول اکرم(ص) بیم داشتند از این که دین اسلام، دینی خشک و سخت معرفی شود. و این حدیث خود بیانگر مبارزه پیامبر(ص) با خشک مقدسی می باشد.
البته این دستور اسلام ( شاد بودن و دوری از خشکی) نشان دهنده توجه به مسائلی بسیار دقیق می باشد. اسلام با تذکر و توجه به این مساله دست روی یکی از بزرگترین مسائل تربیتی و روانشناسی گذاشته است.
چراکه در این زمان مساله شاد بودن و شاد زیستن از مهمترین مسائل مطرح می باشد. تاجایی که روانشناسان برای درمان بعضی بیماری ها به خنده درمانی روی آورده اند. و در این زمینه کتب بسیاری نگاشته شده است. که همه سعادت افراد را در گرو شاد بودن می دانند.
مساله شاد بودن آنقدر با اهمیت می باشد که حتی خود رسول خدا(ص) با شوخی کردن، به شاد کردن یاران می پرداختند.
عن یونس الشیبانی، قال: قال لی ابو عبد الله(ع):
کیف مُداعَبَه بعضکم بعضا؟ قلتُ: قلیلا. قال هلّا تفعلوا؟ فانّ المداعبه من حسن الخلق و انک لَتُدخِلُ بها السرور علی اخیک. و لقد کان نبی(ص) یُداعِبُ الرجلَ یرید به ان یسرّهُ.(2)
امام صادق(ع):
چه قدر باهم شوخی می کنید؟
یونس بن شیبانی:
گفتم: خیلی کم!
امام(ع) فرمودند: چرا بایکدیگر شوخی نمی کنید؟همانا که شوخی از خوش اخلاقی است، همانا با مزاح و شوخی می توانی برادر دینی ات را شاد نمایی، رسول خدا(ص) با مردم شوخی می کرد تا مردم را خوشحال سازد.
همانگونه که مشاهده شد، اسلام بسیار به شادی، تفریح و بازی اهمیت می دهد و دلیل آن هم مشخص می باشد، چراکه رسیدن به تعالی نیاز به جامعه ای شاد و سرزنده دارد، نه جامعه ای خشک و افسرده. چراکه عدم شادی، موجب کسالت شده و کسالت ایجاد افسردگی می نماید.
میزان خنده و شوخی:
بعد از آن که مشخص شد اسلام موافق خنده و شوخی می باشد، اینک بایستی نظر اسلام در مورد میزان خنده و شادی را هم دانست. از این رو در این قسمت به چند روایت استناد می کنیم.
قال رسول الله(ص)
لا تُکثِر الضحک فانّ الضحک تُمیتُ القلب.(3)
زیاد خنده مکن. زیرا خنده زیاد دل را می میراند.(نسبت به کارهای مهم بی تفاوت می شود)
درواقع خندیدنِ بسیار باعث می شود تا فرد به مسائل با اهمیت کمتر توجه داشته باشد و از امور مهم باز بماند. درنتیجه دیگر مشکلات را درک نمی کند و تصمیم گیری صحیح در مواجهه با مشکلات ندارد.
شوخی بسیار هم درست مثل خندیدن بسیار می باشد و در روایات از آن نهی شده است.
قال علی(ع)
ما مَزَحَ امرُءٌ مزحهً الّا مجّ من عقله مجّه.(4)
هیچ کسی شوخی(بیجا) نکند، جز آنکه مقداری از عقل خویش را از دست بدهد.
اگر به زندگی افراد شوخ توجه نماییم، متوجه می شویم که این دسته از افراد نسبت به مسائل پیرامون خود بسیار بی تفاوت بوده و حتی در بدترین شرایط باز هم به شوخی می پردازند.
از دیگر اثرات سوء شوخی بیجا، بی اعتبار شدن و از دست دادن احترام و ارزش فرد می باشد. چراکه این دسته از افراد در نظر مردم به صورت یک دلقت می مانند که تنها وظیفه آن ها خنداندن و سربه سر دیگران گذاشتن می باشد. از این رو دیگران هم با آن ها شوخی کرده و گاهی اوقات با این کار اعتبار این دسته از افراد را هم از بین می برند. و درنتیجه حتی زیردستان هم از آن ها حساب نبرده و این دسته از افراد نمی توانند مدیران خوبی باشند. در این مورد حضرت رسول اکرم(ص) فرموده اند:
قال رسول الله(ص)
لا تمزح فیَذهب بَهائُک.(5)
(زیاد) شوخی مکن، زیرا ارزش تو از بین می رود.
با توجه به آنچه گذشت مشخص شد که در شوخی و خنده بایستی حد تعادل را در نظر گرفت تا بتوان از فوائد آن بهره برد، چراکه در غیر این صورت سود به زیان تبدیل می گردد.
شادی هایی که مورد نهی هستند:
بعد از آن که ثابت کردیم اسلام با اساس و اصل شادی، خنده و شوخی موافق می باشد، بایستی به نواهی وارد شده در این زمینه هم بپردازیم، تا خدایی ناکرده به خیال ثواب گرفتار عذاب نگردیم.
در این مورد به سه دسته از روایت می پردازیم:
الف) شادی از گناه
قال رسول الله(ص)
من اذنب ذنبا و هو ضاحک دخل النار و هو باکٍ.(6)
هر کس گناه کند و خندان باشد، روز قیامت گریان وارد دوزخ خواهد شد.
ب) شادی از شهوت رانی
الا ربّ شهوهِ ساعهٍ اورثَت حزنا طویلا.(7)
آگاه باشید که یک ساعت شهوت رانی، غم درازی را به همراه دارد.
ج) شادی از راه باطل
الضحک ضحکان ضحکٌ یحبُّه الله و ضحکٌ یَمقُتُه الله فاما الضحک الذی یحبه الله فالرجل یکشِر فی وجه اخیه شوقا الی رویته، و اما الضحک الذی یمقته الله تعالی فالرجل یتکلم بالکلمه الجَفاءَ و الباطل لیضحک یهوی بها فی جهنم سبعین خریفا.(8)
خنده بر دونوع است: خنده ای که خداوند آن را دوست دارد و خنده ای که خداوند با آن دشمن است. اما خنده ای که خداوند دوست دارد آن است که مردی به روی برادر خود، به خاطر خوشحالی از دیدارش می زند و اما خنده ای که خداوند دشمن دارد، آن است که مردی سخن ظالمانه و باطلی را بزند تا بخندد و یا دیگران را بخنداند که به خاطر این کار هفتاد پاییز(سال) در جهنم می افتد.
با توجه به سه روایت بالا هرنوع شادی که به وسیله گناه، فعالیت های شهوانی و اذیت دیگران صورت بگیرد، ناپسند و مورد نهی می باشد. و درواقع این شادی پایدار نخواهد بود و در اثر تاثیرات تکوینی گناه، از بین خواهد رفت.
از این رو ایجاد شادی به وسیله آلات قمار، غنا، فحش، دروغ و ... مورد نهی می باشد و بازخواست الهی را به همراه دارد.
قال رسول الله(ص)
ان الله لا یواخذ المزّاح الصادق فی مزاحه.(9)
حقیقتا خداوند، افراد شوخی را که در شوخی خود، راستگو هستند مورد بازخواست قرار نمی دهد.
در این روایت صدق به معنای عدم دروغ، تهمت، حرف زشت و به معنای کلی عدم گناه می باشد.
درنتیجه باتوجه به سه روایت قبل و این روایت، افرادی که برای به دست آوردن شادی، به گناه روی می آورند مورد بازخواست قرار خواهند گرفت.
منابع و مآخذ
1- نهج الفصاحه، انتشارات چاف، چاپ اول، 1385، صفحه223، حدیث962
2- سنن النبی، سید محمد حسین طباطبائی، ترجمه عباس عزیزی، صفحه86، حدیث108، انتشارات صلاه، چاپ دوم، 1382
3- نهج الفصاحه، انتشارات چاف، چاپ اول، 1385، صفحه335، حدیث1460
4- نهج البلاغه، ترجمه دشتی، حکمت 450
5- نهج الفصاحه، انتشارات چاف، چاپ اول، 1385، صفحه506، حدیث2303
6- ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، شیخ صدوق، ترجمه محمد رضا انصاری محلاتی، انتشارات نسیم کوثر، چاپ اول، 1382، صفحه 437
7- نهج الفصاحه، انتشارات چاف، چاپ اول، 1385، صفحه627، حدیث2869
8- نهج الفصاحه، انتشارات چاف، چاپ اول، 1385، صفحه334، حدیث1459
9- نهج الفصاحه، انتشارات چاف، چاپ اول، 1385، صفحه505، حدیث2302